ما عادت کرده ایم وقتی توی خونه فیلم میبینیم،
تمام که شد و به تیتراژ رسید دستگاه رو خاموش میکنیم،
یا اگه توی سینما باشیم سالن رو ترک میکنیم،
ما توی زندگیمون هم هیچ وقت کسانی که زحمت های اصلی رو برای ما میکشن نمیبینیم،
ما فقط کسانی رو دوست داریم ببینیم که برامون نقش بازی میکنن..
می پسندم پاییز را که معافم میکند از پنهان کردن دردی که درصدایم می پیچد،اشکی که در نگاهم می چرخد.....
همه میدانند که سرما خورده ام...
وحواسم نبود که حواست به بهای من نیست..
حال..
خیالت را میفروشم تا
خودم را پس بگیرم...
دلم تنگ شده برا روزایی که:
شبا اس میدادی:"مال خودمی"
روزی بیست بار اس میدادی "دوستت دارم"
وقتی قهر میکردم،قبل از اینکه بخوابی اس میدادی: "اشتی نکردیمااااااااا"
هنوز قهری؟ دلم تنگ شده.....واسه تو....واسه حرفات....
واسه همه ی اون روزا......
قبلا از دور پخ میکردیم از ترس سه متر میپریدن رو هوا!!!!
اما حالا از کنارمون رد میشن نگاه معنا دار چند ثانیه ای هم میکنند!!!
کم مونده به نشانه افسوس سری هم تکون بدن برامون!!!!
نیلوفر جونم مطالبت خیلی قشنگن.نت ندارم فعلا.وگرنه وفادارم.همیشه در خاطرم هستی.موفق باشی
اینه از نگاه من افتاد
یا
من از دست های اینه؟؟
با من بگو معنای شکستن چیست؟؟؟
راستی قول هایت را به چه قیمت به عبور زمان فروخته ای؟
من هنوز کنار ردپای گذشته ایستاده ام...
خودم را به خواب نبودنت میزنم..
چشم هایم چقدر چرت میزنند..میان لالایی حقیقت..
کجای این نبودن ها،به بودنم می خندی....
یادمان باشد،همیشه ذره ای حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود"
